بیا بازی کنیم(دندانا فشرده دهن چفت دست ...شیر)
سلام دنیای من
زود داری بزرگ میشی ، دیروز رفته بودیم خونه بابا احمد موقع برگشتن میخواستی فاطمه رو سر باز نشون بابا بدی ،اینقدر خندیدیم که اشک از چشم را افتاد .
ولی خیلی عصبانی بودی که وقتی میخواستیم برگردیم تو ماشین گفتی:اینقدر میخوام نباشم.
اخه چرا ؟ دفعه اخرت باشه یه همچین حرفی میزنی.
امشب قراره ببرمت مهمونی(مصلایی) ،پی پی هم نکردی...
بیا باژی کنیم یادته؟الکی عادتت شده وقتی من میخوابم میای و ....
دیشب هم که دوماد شده بودی فاطمه هم عروس.نمیدونی چجوری می رقصیدی؟
اگه من تو رو نداشتم ،اگه من تو رو نداشتم ،تا حالا مرده بودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی