دریا
سلام قند عسلم
سلام قند نباتم
دیروز جمعه بود .
ما که حوصلمون سر رفته بود از تنهایی ،
رفتیم کنار دریا ،
امیر حسین یه خونه ساخت با ماسه ها
که خیلی بود تماشایی ،
بعد یه خورده بازی شیطنتو سر و صدا ،
امیمی با بابا پریدن توی اب ،
چون که دیدن گرمه هوا ،
بعد یه عالم بازی و شکلک و ورجه وورجه،
دیدن که خیلی خستنو شدن حسابی گشنه
اونوقت خوراکی خوردنو هر دو پریدن توی اب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی